وقتی کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد، چه باید بکنید؟
واقعیت را بپذیرید: وقتی عاشق کسی هستیم احساس میکنیم که آن فرد تنها کسی است که میتواند ما را شاد و خوشبخت کند.
چیزی که نمیتوانیم درک کنیم این است که هیچوقت نمیتوانیم با کسی که دوستمان ندارد خوشبخت شویم.
پس بااینکه ممکن است احساس کنید میتوانید برای همه عمر به آن فرد متعهد باشید، اما فرد مقابل این احساس را به شما ندارد. پس به جای سعی و تلاش برای برقراری ارتباط با آن فرد سعی کنید این واقعیت را بپذیرید که این عشق دوطرفهنیست و آن را فراموش کنید.
دیگر وقت و فکر و انرژی بیشتری را صرف آن فرد نکنید. پذیرش این واقعیات باعث میشود بتوانید تمرکزتان را تغییر داده و اولین قدم برای فراموش کردن آن فرد را بردارید.
فراموش نکنیــد که شما لایق بهترینهـــایت
ﺭﻭﺯﯼ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﺧﺪﺍ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺤﻤﺪ ( ﺹ ) ﺍﺯ ﯾﻪ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻧﯽ
ﺩﺍﺷﺖ ﻋﺒﻮﺭ،،، ﻣﯿﮑﺮﺩ ﯾﻪ ﻭﻗﺖ ﺩﯾﺪ ﺍﺯ ﺩﺍﺧﻠﻮ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ
ﻗﺒﺮﻫﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﻧﻌﺮﻩ ﺍﯼ ﻣﯿﺎﻣﺪ.........
چه کیفی دارد
کسی باشد
که وقتی نام کوچکت را
از ته دل صدا می زند
لبخندی رویِ لبانت نقش ببندد
و تو آرام بگویی جانم
به گمانم اینطور که باشد
تو حتی عاشق نامت می شوی
که از طرز صدا کردنش بفهمی
اسمت که هیچ
حتی وجودت،مالکیتش به اشتراک گذاشته شده
بینِ تو و اوی زندگی ات !
چه لذتی دارد
صدایی مدام
نامت را تکرار کند و
تا تو جانم نگویی دست از سرت بر ندارد,
بگوید امان ازحواس پرتی
یادم رفت چه می خواستم بگویم
دوباره نامت را تکرار کند
و تو بدانی اینبار هم به شوق
شنیدن جانم از زبانت صدایت کرده !
همیشه ابراز علاقه
با گفتن
جانم؛ عزیزم ؛ عشقم ؛ نفسم
نیست
گاهی تمامِیه شیرینی یک حس
در گفتنِ نـــــــام
آن هم با میم مالکیت
خلاصه می شود !
تو هیچ می دانی
با همین سادگی های کوچک
اما دوست داشتنی
می شود خوشبخت بود و زندگی کرد؟؟؟؟
ﺑﯿﺎ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﮕﻮ...
ﭼﻨﺪ ﺩﺭﻭﻍ ﺳﺎﺩﻩ
ﻣﺜﻞ ﻣﻦ ﺧﻮﺑﻢ...
ﺁﺭﺍﻣﻢ، ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ...
ﺑﯿﺎ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺑﻨﻮﯾﺲ
ﺧﻮﺍﻫﺮ، ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ، ﺧﻮﺍﻫﺶ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﻥ " ﻭﺍﻭ " ﺑﻨﻮﯾﺲ!
ﺗﺮﺱ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﺮ " ﻁ/ﺕ " ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﯽ ﺑﻨﻮﯾﺲ!
ﻭ ﺑﺒﯿﻦ ﮐﻪ ﺁﺏ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺗﮑﺎﻥ
ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﺩ!
ﮐﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍﻩ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ!
ﮐﻪ ﭼﺮﺥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺗﻮ
ﻧﻤﯽ ﺍﯾﺴﺘﺪ...
ﺍﺻﻼ ﺑﯿﺎ ﮔﺎﻫﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻮﭼﻪ ﻋﻠﯽ ﭼﭗ ﺑﺰﻥ!
ﺗﻮﯼ ﮐﻮﭼﻪ ﻋﻠﯽ ﭼﭗ ﻗﺪﻡ ﺑﺰﻥ!
ﺭﺍﻩ ﺑﺮﻭ ﺳﻮﺕ ﺑﺰﻥ!
ﻧﮕﻮ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺑﺎﺧﺘﻢ ﺗﻌﻄﯿﻞ !
ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﺯﯼ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ !
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺧﺘﻦ ﻫﺎ...
ﺍﯾﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﻫﺎ
ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ!
ﺧﻄﺮ ﮐﻦ ﺑﯽ ﭘﺮﻭﺍ
ﺳﺮ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﺯﻧﺪﮔﯽ!
ﮐﺎﺭﺕ، ﺍﻋﺘﺒﺎﺭﺕ، ﺟﺎﻧﺖ ﺣﺘﯽ، ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺍﺣﺘﯿﺎﻁ ﮐﻪ ﭼﻪ؟
ﮐﻪ ﺧﻂ ﻧﯿﻔﺘﺪ ﺭﻭﯼ ﺷﯿﺸﻪ ﺩﻟﺖ!
ﺑﯿﺎ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺑﯽ ﻫﺪﻑ، ﺑﯽ ﻧﻘﺸﻪ
ﺑﯽ ﻗﻄﺐ ﻧﻤﺎ ﺭﺍﻩ ﺑﯿﻔﺖ
ﺑﯽﺗﻮﺷﻪ ﺣﺘﯽ، ﺑﺮﻭ ﺑﺒﺎﺯ !
ﻧﺘﺮﺱ، ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻦ، ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﺗﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﺧﺘﻦ ﻧﻤﺎﻧﺪ!
ﺗﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﻋﺎﺩﺕ ﺷﻮﺩ
ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺟﺰﯾﯽ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯿﺴﺖ...