سوء تفاهم-دیگه می ذارمت کنار-مریم حیدرزاده

 

سوء تفاهم

حس خشم تو میان دل من گم شده است
باز زیبا ، نکند ، سوء تفاهم شده است
 باز زیبا ، نکند عاشقی مریم تو
بازی و دستخوش تهمت مردم شده است
 باز زیبا ، نکند حرف جدیدی زده اند
 صحبت سیب و یا صحبت گندم شده است
 من دیوانه دلم تنگ تو بود و دیدم
دل زیبای گلم ، قحط تبسم شده است
جرم من چیست ، بگو ، معجزه ی ماه بهشت
باز در ذهن قشنگت چه تجسم شده است
قهر کردی گل من ، چشم ، ولی حق با توست
 هر زمان
صحبتی از حق تقدم شده است
آخر شعر بیا لطف کن و زیبا شو
 اسمت انگار میان غضبت گم شده است
 

 

زیر درخت آرزو

می خوام یه قصری بسازم پنجره هاش آبی باشه 
من باشم و تو باشی یک شب مهتابی باشه 
می خوام یه کاری بکنم شاید بگی دوسم داری
می خوام یه حرفی بزنم که دیگه تنهام نذاری 
می خوام برات از آسمون یاسای خوشبو بچینم 
می خوام شبا عکس تو رو تو خواب گل ها ببینم 
می خوام که جادوت بکنم همیشه پیشم بمونی
از تو کتاب زندگیم یه حرف رنگی بخونی

ادامه در ادامه مطالب.......
 

برای مشاهده ادامه مطلب این پست اینجا را کلیک کنید

تعداد صفحات : 1
صفحه قبل 1 صفحه بعد